ماهيت سياسي حکومت ما کارامدي مديران ما و رهبري سياسي ايران ورهبري انقلاب اسلامي ايران مثل امام بزرگوارمان و مقام معظم رهبري مان ، از منابع قدرت ملي ايران ميباشد.
درآغاز قرن جديد يک تغيير و تحول بزرگي در مفاهيم قدرت و امنيت بوجود امده البته اين تغيير و تحولات به ساير حوزه هاي اقتصادي سياسي فرهنگي هم سرايت کرده است ولي چون موضوع صحبت ما قدرت و امنيت است ما اول در مقياس جهاني يک بحثي را راجع به تغيير و تحولات قدرت مي کنيم بعد مي پردازيم به حوزه ملي مان و در رابطه با کشور عزيزمان و رابطه سياسي مان که اين مفاهيم را در سطح ملي چگونه تعريف مي کنيم و تاثير بسيج را در قدرت و امنيت ايران بيان مي کنيم.
بعد از فروپاشي نظام قدرت در نظام جهاني و نظام دوقطبي جهان 1991در سال و پايان دوران جنگ سرد از سال 91 تا هم اکنون ما شاهد يک نوع ناپايداري استراتژيک در مباحث قدرت در مقياس جهاني هستيم و مي توانيم بگوييم که يک نوع هرج و مرج گرايي در نظام امنيت بين المللي به وجود امده است و يک دوران عدم قطعيت عدم ثبات و عدم امنيت براي بيش از 192کشور جهان حاصل شده است.
دانشمنداني که مباحث حوزه هاي استراتژيک را با موضوعيت قدرت و امنيت دنبال مي کنند مي گويند که در زمان حاضر 5صحنه استراتژيک ممکن است در حوزه قدرت و امنيت بوجود بيايد.
اول ادامه روند کنوني قدرت و امنيت در جهان که دوران سياليت وعدم قطعيت و دوران گذار و عدم ثبات در قدرت جهاني و امنيت بين المللي است. كه اين يک نظره يا يک فرضيه است.
صحنه ديگر تشکيل قدرت هژمونيک يا تک قطبي شدن قدرت در مقياس جهاني. اين چيزي است که امريکايي ها پس از فروپاشي شوروي سابق بدنبال ان بودند، که تنها ابر قدرت جهان هم از نظر اقتصادي هم از نظر فرهنگي هم از نظر امنيتي و سياسي باشند و بگويند ما دنيا را به سمت تک قطبي شدن قدرت سوق مي دهيم. اين هم يک فرضيه است .
نظريه ديگر چندقطبي شدن قدرت در جهان مي باشد. اين نظريه مي گويد که امريکايي ها به عنوان يک قدرت بزرگ جهان باقي خواهند ماند، اتحاديه اروپا با 25 کشور عضو يک قدرت جهاني است چين به عنوان يک قدرت بزرگ جهاني تا سال 2025 ماهيت خود را پيدا خواهد کرد وماهيت قدرت آن عمدتا قدرت اقتصادي است هر قدرتي که قدرت اقتصادي شد توسعه نفوذ سياسي و نفوذ امنيتي هم مي طلبد .
سياست، اقتصاد، امنيت و فرهنگ تشکيل دهنده قدرت در جهان معاصر هستند. چيني ها دارند به شدت خودشان را اماده مي کنند تا سال 2025 خودشان را به عنوان يک قدرت اقتصادي در مقياس جهاني مطرح کنند .پيمان شانگهاي چين ،روسيه، کشورهاي اسياي مرکزي منهاي ترکمنستان که ايران پاکستان و افغانستان و هند هم به عنوان عضو ناظر در آن هستند اگرچه اول بيشتر براي حل مسائل مرزي بين چين و کشورهاي اسياي مرکزي بعد امنيتي داشت اما هم اکنون بعد اقتصادي و به زودي به صورت امنيتي در مقابل پيمان ناتو قرار خواهد گرفت.
چهارمين نظريه كه مي گويد قدرتهاي قاره اي درجهان کنوني شکل خواهند گرفت . به طور مثال پيش بيني مي کنند که قاره اسيا به عنوان يک قدرت بزرگ و تاثيرگذار در جهان نقش خود را پيدا خواهد کردو در قاره اسيا قدرتهاي بزرگي مثل روسيه هند چين ژاپن و قدرتهاي منطقه اي مثل ايران ، در داخل اين قطب بزرگ قدرت اسيايي يا اتحاديه اسيايي يا قطب بزرگ قدرت اسيا بروز و ظهور مي کند .
پنجمين نظريه يا فرضيه تشکيل قطب بزرگ قدرت جهان اسلام طي 50سال آينده يعني 2050 مي باشد.
اگر جهان اسلام را در محدوده کشورهاي عضو سازمان کنفرانس اسلامي که 57 کشور هستند متصور شويم ،اين تعداد کشورها ، مباني دسترسي به قدرت را در خودشان دارند . از نظر موقعيت هاي ژئواکونوميکي و موقعيت هاي اقتصادي ،که اگر فقط بر مبناي انرژي موجود در کشورهاي اسلامي بخواهيم سنجش کنيم تا سال 2007 يعني سه سال قبل دوسوم ذخاير قطعي و اثبات شده نفت خام به صورت اثبات شده در اين کشورها کشف شده است. اگر رقم اش را بخواهم بگويم تاسال 2007 حدود يک هزار و 2 ميليارد بشکه نفت خام به عنوان ذخاير کشف شده قطعي بوده واز اين ميزان 901ميليارد بشکه نفت در کشورهاي اسلامي است حدودا 75درصد و همين کشورها هم 57درصد گاز جهان را به عنوان ذخاير اثبات شده در اختيار دارند .
از 75درصد ذخاير نفت بين 63تا65درصدش فقط در حوزه کشورهاي جنوب خليج فارس و جنوب ايران و کشورهاي پيراموني اش يعني عراق و شش کشور شوراي هماهنگي خليج فارس قرار دارد.
از نظر جمعيتي هم اکنون و تا سال 2009 جمعيت مسلمانان به يک ميليارد و 560ميليون نفر رسيده است و نرخ رشد متوسط اين کشورهاي اسلامي بالاي 4/2 است اين جمعيت تا سال 2050 طبق پيش بيني هاي انجام شده نزديک به دوميليارد نفر خواهد رسيد و جمعيت دوميليارد نفر جمعيت بزرگي است البته اگر جمعيت تجهيز شده و آموزش ديده باشد واگر نيازمندي هاي اساسي اش تأمين شده باشد يک جمعيت تأثير گذار و مثبتي است ولي اگر جمعيتي فقير باشند و بهداشت و درمان و مشکلات ديگر داشته باشند اين جمعيت يک شمشير دولبه است هم در قدرت و هم در تضعيف دولت و ملتها .
بيش از يکصد ميليون مسلمان در چين داريم همين عدد را در هند داريم 70ميليون در روسيه داريم بيش از 10 ميليون در اروپا داريم بيش از 10 ميليون در امريکا داريم.
خب ايران عزيز ما هم يک کشور آسيايي است و هم يك كشور اسلامي .كه در شکل گيري قدرت آسيا ، هويتمان اسيايي است ومي توانيم در اين قطب قدرت قاره اي نقش خودمان را ونقش و تاثير ايران را پيدا کنيم و همچنين ما يک کشور اسلامي هستيم و بايد نقش خودمان را در تشکيل قطب قدرت جهان اسلام پيدا کنيم.
معمولا يکي از مفاهيم قدرت ملي را اينگونه تعريف مي کنند که توانايي، قابليت و ظرفيت يک کشور، يک ملت براي استفاده از منابع مادي و معنوي خود با هدف اعمال اراده معنوي و تحصيل اهداف و منافع ملي ، مي باشد.
البته اين قدرت ملي هم يک نقش امنيتي دارد و هم يک نقش سياسي فرهنگي و اقتصادي دارد. طبيعي است که دولتها براي توسعه قدرت ملي خودشان تلاش کنند در صحنه بين المللي و در صحنه منطقه اي به سطح بالاتري از قدرت برسند. اما سئوال اين است كه دولت ها و ملت ها ، اين قدرت را براي چي مي خواهند ؟
اول براي تضمين بقا و حفظ حيات واستمرار بقاي ملي، براي اينکه خودشان و کشورشان و نظام سياسي شان را حفظ کنند .
دوم براي توسعه ،رشد رفاه و آسايش کشور و ملتشان . و قدرت را در جهت اهداف ملي شان بكار مي گيرند تا بتوانند ملت شان را به سمت رفاه و آسايش بالاتر و پيشرفت بالاتر برسانند.
و هر کشور و هر ملتي خودش را با همسايه هاي خودش مقايسه مي کند و مردم ما خودشان را با کشورهاي پيراموني مقايسه مي کنندومعمولا ملتها همديگه را زير نظر مي گيرند .
نظام جمهوري اسلامي ايران نيز ، بعنوان يك بازيگر قدرتمند منطقه اي و جهاني ، از اين قاعده مستثني نمي باشد .
ايران در اين منطقه بدنبال اين است که هم امنيت ملي اش را وحيات و موجوديت اش را حفظ بکند و هم بدنبال توسعه نفوذ سياسي ، فرهنگي و افزايش عمق دفاع استراتژيک در مناطق پيراموني ، براي حفظ کشورمان و حفظ نظام اسلامي مي باشد.
اين حق ماست که يک دفاع دوردست را سامان بدهيم و عمق دفاع استراتژيكي خود را گسترش دهيم .همانطور که امريکايي ها از آن طرف دنيا پاشدند امدند در خليج فارس و مي گويند اينجا حوزه امنيت ملي ماست اين حق هم براي ما محفوظ است که ما از اينجا حوزه امنيت ملي مان را به لبنان ببريم چرا که دشمن بزرگي مثل صهيونيست ها براي ما ايجاد خطر مي کند.
عوامل قدرت ملي هر كشوري جمعيت، تركيب ملت، سطح آموزش، رفاه، نخبگان، نهاد اجتماعي، طرح فكر مردم، علايق ملي، خصوصيات ملت مثل شجاعت، هوشمندي، وسعت سرزمين يك كشور، داشتن عمق استراتژيك، منابع طبيعي، ملاكهاي زيستي يك كشور است. ساختار حكومتها، كارآمدي مديران، مقبوليت عمومي، كيفيت رهبران سياسي، سلامت عملكرد مديران و مسوولان يك كشور، قانونگرايي در يك كشور، قدرت دفاعي و نظامي يك كشور و كميت و كيفيت نيروهاي دفاعي آن است كه منظور از كميت تعداد نيروها و منظور از كيفيت انگيزهي نيروهاي مسلح و آموش نيروهاي دفاعي است. لجستيك، داشتن دكترين استراتژي نظامي، سيستم اطلاعاتي، وجود پايگاهها و شركاي استراتژيك، اقتصاد كشور، روابط خارجي دولتها و ملتها، تجارت بينالمللي، روابط فرهنگي و روابط سياسي آنها از جمله عوامل قدرت ملي هستند.
معمولا قدرت ملي را در دو حوزه داخلي و خارجي تعريف مي کنند.
در حوزه داخلي ، از قدرت ملي ،براي قانونگذاري اجراي عدالت اجتماعي و تنظيم روابط اجتماعي و تامين امنيت عمومي از طريق سازمانها و نهادهاي رسمي کشور نظير نهادهاي قانون گذاري – قضائي و اجرائي –امنيتي و انتظامي و اطلاع رساني ،استفاده مي شود.
در حوزه خارجي از قدرت ملي براي حفاظت از منافع ملي، تأمين نيازهاي ملي، تامين امنيت ملي ورفع تهديدات فرامرزي و تقويت اعتبار و پرستيژ ملي در بعد خارجي ، استفاده مي کنند .
حالا منابع يا سرچشمه هاي اين قدرت ملي کجاست و بعد تأثير بسيج در قدرت و امنيت ملي کجاست ؟
از نظر من عوامل فرهنگي و سياسي ، عوامل جغرافياي طبيعي و انساني ، عوامل اقتصادي که ايران دارد وقدرت ناشي از نفوذ سياسي ايران در کشورهاي پيراموني و قدرت علمي و تکنولوژي ايران و جمعيت ما ، از منابع قدرت ما هستند .
نظام ما يک نظام ايدئولوژيک فراملي مي باشد. و در خارج از مرزهاي سياسي قدرت نفوذ و تاثيرگذاري بسياري دارد. ما هم يک کشور اسلامي هستيم و هم از يک سابقه بزرگ تاريخي برخورداريم يکي از 5تمدن بزرگ جهان که مدنيت جهان را شکل داده است ايراني ميباشد. از نظر فرهنگي ملت ما از يک اخلاق، فرهنگ و شخصيت ملي برخوردار است . ملت ما يک ملت شجاع با اخلاق و با آرمان انساني وبا يک روحيه و مقاومت ملي ميباشد.
ماهيت سياسي حکومت ما کارامدي مديران ما و رهبري سياسي ايران ورهبري انقلاب اسلامي ايران مثل امام بزرگوارمان و مقام معظم رهبري مان ، از منابع قدرت ملي ايران ميباشد.
ما کشوري هستيم ،كه از يک وزن ژئوپليتيکي برتر نسبت به کشورهاي همسايه مان برخورداريم ايران غير از افغانستان و عراق مي باشد. ايران منطقه واسطه اي ميان آسيا و آفريقا و اروپاست و تاثيرگذار در مسائل خاورميانه قفقاز و اسياي ميانه مي باشد.
در تعاملات و تبادلات اقتصادي سياسي فرهنگي و امنيتي منطقه ايران وزنه تعيين کننده است .وزن ايران و کفه ايران تضمين کننده امنيت اقتصاد و روابط منطقه است و در پيدايش تشکلهاي منطقه اي،ايران تاثيرگذار اصلي است .
يک مثالي براي شما بزنم امريکايي ها که نيروهاي خود را از عراق ، كاهش مي دهند و تمرکز نيرو در افغانستان دارند، بارها و بارها از ايران تمنا و خواهش کردند که اجازه بدهيد ما از فضاي ايران، كالاهايمان و نيروهايمان را ترانزيت بنيم .اما ايران به هيچ وجه اجازه نداد که آمريكائي از فضاي ايران استفاده كنند تا از عراق بروند ومردم افغانستان را بكشند. خب انها رفتند با روسيه قرارداد بستند که از سمت روسيه بيايند اسياي مرکزي از انجا بروند براي افغانستان . چند هزار کيلومتر مسير آنها دور شد. مسير پاکستان هم که براي انها مسير ناامني بود دائم کاروانهاي انها با مشکلات مواجه مي شود.
كشورما از يک موقعيت برتر و از يک وزن بالاي ژئوپليتيکي برخورداراست . ما 2000کيلومتر ساحل در خليج فارس داريم. روزانه 15 تا 17 ميليون بشکه نفت از اين تنگه عبور مي کند و ايران تامين کننده امنيت منطقه تنگه هرمز است، تامين کننده امنيت ترانزيت حمل و نقل انرژي نفت و گاز جهان است . در حاليكه کمتر از 13 درصد نفت و گاز منطقه از طريق لوله منطقه خليج فارس منتقل مي شود و باقي همه از تنگه هرمز منتقل مي شود.و البته نيروهاي مسلح ايران تسلط كامل را بر اين منطقه دارند.
قدرت ايران تضمين امنيت بين المللي انرژي است ايران تضمين کننده اين مسير ترانزيت جهاني است. ايران قدرت برتر منطقه خليج فارس مي باشدو اين را ساير كشور ها مي دانند.
اين مفاهيم را آمريکايي ها و صهيونيستها و كشورهاي اروپائي خوب مي فهمند
در مسائل اقتصادي به لطف خداوند متعال هم ظرفيت منابع خام ما منابع معدني ما و منابع کشاورزي و ظرفيت توليد ناخالص ملي بالا است.
ما يک کشوري داريم بزرگ با يک ملت نجيب ،صبور عاقل و تيزفهم وهوشمند .يک ملت قانع و مقاوم يک ملت زحمتکش با يک فرهنگ چندهزارساله و غني با داشتن اينها مي توانيم کشورمان را ،در مقابل مشکلات و تهديدات که مقابلمان است آسيب ناپذير کنيم.
جمهوري اسلامي ايران ،در مسائل عراق و افغانستان ودر مسائل سوريه لبنان و فلسطين ، تاثير گذار است.بالاخره دنيا وقدرتهاي بزرگ بايستي با ايران کنار بيايد . سياستهاي امريکا در عراق و افغانستان با شکست مواجه خواهد شد سرنوشت روس ها در افغانستان كه در سال 1979 اتحاد جماهير شوروي افغانستان را اشغال نظامي کرد را درديد كه در سال 1988 با خفت و شکست از افغانستان عقب نشيني کرد اين سرنوشت محتوم امريکايي ها خواهد بود افغانستان سرزمين بسيار پيچيده اي از نظر جغرافياي طبيعي هم جغرافياي انساني ،قبايل قوميتها و... مي باشد.و سرزميني است که انگليسي ها در قرن 18 واردش شدندو با شکست عقب نشيني کردند .
بسيج تاثير بسزائي در امنيت و قدرت ملي جمهوري اسلامي ايران در گذشته و در حال دارد.
بسيج تاثيرش در قدرت و امنيت ملي ما چيست ؟در گذشته آن کسي که تاثير گذار اصلي در دفاع مقدس 8ساله بود نيروهاي بسيج بودند عراقي ها وقتي به کشور ما حمله کردند ارتش ما سپاه ما امادگي هاي لازم را براي مقابله نداشتند. در طول اين هشت سال و در صحنه اصلي پيروزي ها، بسيج بود.اين بسيج فقط در خط مقدم نبود در جبهه ها بيش از يک ميليون نفر بسيجي داوطلب شرکت کرده بودند و اين جبهه ها عمق داشت عمق جبهه ها روستا ها شهرها دبيرستان ها دانشگاهها بود ملت ما با يک بسيج عمومي، از فرزندان ارتشي و سپاهي شان حمايت کردند. بيشترين شهداي ما را بسيجيان تشکيل مي دهند بيشترين جانبازان مارا که هنوز هم گرفتاري دارند و هنوز هم دچار نامهرباني هايي هستند،بسيجيان تشكيل ميدهند.