قبل از بيان خاطرات خود از دوران دفاع مقدس لازم مىدانم براساس اطلاعات ميدانى و مطالعات تاريخ معاصر، مطالبى را به صورت مختصر بيان كنم، زيرا بدون اطلاع از آنها نمىتوان شناخت لازم را نسبت به ابعاد مختلف جنگ تحميلى عراق عليه ايران به دست آورد.
پيروزى انقلاب اسلامى ايران به همان اندازه كه در مسائل سياسى، اجتماعى و فرهنگى ايران تحول ايجاد كرد، در سطح منطقه و جهان هم اثربخش بود. بديهى است آمريكايىها كه بزرگترين متحد و بهتر بگويم نوكر سينهچاك و دست به سينهى خود را در منطقهى خاورميانه از دست داده بودند و يك خلأ استراتژيك احساس مىكردند در تلاش بودند با استفاده از فضاى انقلابى و ساختار گسستهى داخل ايران، به هر صورت ممكن آن را پركنند.(118( و در نهايت، ناچار شدند با نگاه مثبت به نهضت آزادى(119( و جبههى ملى و جريانهاى وابسته، به ارتش فرمان دهند در چند روز آخر به اصطلاح بىطرفى خود را اعلام كند. با اين حال پس از پيروزى انقلاب اسلامى و گذشت بيش از 9 ماه، على رغم در اختيار گرفتن دولت موقت توسط مهندس مهدى بازرگان، جوانان انقلابى لانهى جاسوسى را تسخير كردند و اين موضوع به استعفاى دولت موقت كه تعبير همراهى با سياست آمريكا را به دنبال داشت(120( و پس از آن قطع رابطهى آمريكا با ايران سراپا انقلابى، منجر گرديد.
اين سير باعث گرديد نگاه نيمهخصمانه و بيشتر جاسوسزده و پنهانكار آمريكا به سياست در ظاهر خصمانه و تهديدآميز منجر شود كه امام راحل (رحمةالله( عليه با بيان »جوانها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند«، و تقبيح تهديد نظامى آمريكا مبنى بر »غلط مىكند دخالت بكند. نترسيد، نترسانيد. آمريكا عاجز از اين است دخالت نظامى در اينجا بكند«،(121( روند سرخورودگى آمريكايىها را كه با پيروزى انقلاب اسلامى شروع شده بود(122( تندتر كرده تكليف آنها را به عنوان دشمن درجه يك مشخص كرد.
از آن به بعد، اين دشمن درجه يك، هميشه(123( دندانهاى تيز خود را به ما نشان داده و چشم غره رفته است.
در آن مدت هجده ماههى قبل از حملهى عراق، آمريكا تا قبل از تصرف لانهى جاسوسى توسط دانشجويان پيرو خط امام (ره( به سياست دولت موقت و نفوذ بيشتر نيروهاى خود در عرصهى قدرت اميدوار بود و با استفاده از جاسوسخانهى خود به شناسايى نيروهاى مورد نظر مىپرداخت؛ اما پس از آن، به كودتا و براندازى نظامى روى آورد و با شكست در آن، عراق را تحريك كرد تا در جبههاى گسترده و غيرقابل كنترل در غرب كشور، حملات نظامى را آغاز كند.
اما تركش زهرآلود و كشندهى انقلاب اسلامى، صهيونيسم جهانى و اسراييل را هم به چالش كشيده و آنها هم منافع عظيم و بهترين دوست و همراه خود را از دست داده بودند.(124)
پس اتحاد صهيونيسم و امپرياليسم جهانى عليه ايران اسلامى، عامل ديگرى در تقويت ناآرامى و بحرانسازىها بود كه به اين اتحاد شيطانى، نگاهخصمانهى شوروى را هم بايد اضافه كرد. شوروىها از اينكه آمريكا با پيروزى انقلاب اسلامى از ايران رانده شده بود خوشحال شده بودند، ولى نگرانى جديد آنها، تأثير گرفتن دهها ميليون مسلمان جمهورىهاى آسياى ميانه از »اللهاكبر«هاى انقلابى بود و اين موضوع مهمى بود كه باعث شد بعدها اين كشور در تقويت نظامى عراق رغبت بيشترى از خود نشان بدهد. به اين مجموعهى چند بعدى، »امپرياليسم، صهيونيسم و كمونيسم«، ليبراليسم غرب به سركردگى آلمان، فرانسه و ايتاليا و بعد معجون انگلستان پرتجربه از استعمار چند ساله را هم اضافه كنيد تا مشخص شود جمهورى نوپاى اسلامى، حتى در ديپلماسى خود نيز تا چه اندازه با مشكل رو به رو بوده است. واقعيت اين بود كه نهضت امام خمينى (ره( دشمنان جهان اسلام را در منگنهى جدى قرار داده بود.(125)
مصيبت جهان اسلام به اينجا ختم نمىشد. ما نه تنها گرفتار دشمنى بعضى كشورهاى مسلمان منطقه مانند عربستان، كويت و اردن - كه تحت تأثير سياستهاى آمريكا و غرب بودند - بوديم و سران اين كشورها با وحشت از اثرپذيرى مردم مسلمان كشور خود از انقلاب اسلامى، نگران تاج و تخت خود بودند، بلكه كشورهاى دست دوم و ضعيفترى مانند امارات متحدهى عربى نيز آتش بيار معركه مىشدند.(126)
از طرف ديگر همانطور كه قبل از پيروزى انقلاب، ما تحتتأثير شخصيتهايى چون گاندى، هوشىمينه و يا پاتريس لومومبا بوديم و كتابهاى مربوط به آنها و انقلاب كشورشان را مىخوانديم، پس از پيروزى انقلاب اسلامى، مردم و جوانان جهان هم تحتتأثير رهبرى انقلاب اسلامى و شعارهاى آن بودند. ضمن اينكه گسترهى انقلاب اسلامى قابل مقايسه با آنچه مثال زديم نبود. در اين ميان تحليلگران غربى، رؤساىجمهور و مسؤولين آنها هم تلاش مىكردند(127( تا رشد چنين انقلابى را خطرناك القا كنند تا بتوانند با ايجاد اتحاد بين غرب و البته با بهرهمندى از دلارهاى شيخهاى عرب حاشيهى خليج فارس، انقلاب اسلامى را در جهت منافع خود مهار كنند.
به اين ترتيب انقلاب نوپاى اسلامى به خاطر »ماهيت نه شرقى، نه غربى«اش به طور ناخاسته، گرفتار دشمنان زيادى در سطح منطقه و جهان شد كه در نتيجه زمينهى تجاوز صدام و رژيم بعث عراق به جمهورى اسلامى ايران به وجود آمد.