جام جم آنلاين: سردار سرلشكر سيد يحيي صفوي در سال 1331 در اصفهان به دنيا آمد. در سال 1347 وارد دانشگاه تبريز شد و ليسانس زمينشناسي خود را در سال 52 از دانشگاه تبريز اخذ كرد و از همان زمان وارد فعاليتهاي سياسي و انقلابي به رهبري امام خميني (ره) شد.
نام وي سيديحيي صفوي است كه در سال 54 به دليل تهديد شدن از سوي ساواك نام مستعار رحيم را براي خود انتخاب كرد.
از سال 57 با پيروزي انقلاب اسلامي وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد و براي مبارزه با ضدانقلاب به كردستان رفت و با آغاز جنگ تحميلي عازم خوزستان شد.
در سال 74 فوق ليسانس خود را در رشته جغرافياي سياسي اخذ كرد و در سال 80 دكتري جغرافياي سياسي خود را از دانشگاه تربيت مدرس گرفت. اكنون نيز دانشيار گروه جغرافياي دانشگاه امام حسين (ع) است.
بيش از 8 جلد كتاب تاليفي در زمينه جغرافياي سياسي و نظامي دارد و بيش از 30 مقاله علمي در نشريات معتبر علمي، سمينارها و كنگرههاي مختلف ارائه كرده است.
وي به مناسبت هفته بسيج در گفتگو با «جامجم» تاكيد كرد كه نقش بسيج در همه عرصهها بي بديل بوده و تاكنون توانسته است از آزمايشهاي سخت سربلند بيرون آيد.
وظايف گوناگوني به عهده نيروهاي مقاومت بسيج گذاشته شده است و بسيجيان در عرصه مختلف ايفاي نقش كردهاند، شما نقش اين نيرو در افزايش قدرت بازدارندگي جمهوري اسلامي ايران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
با توجه به اينكه كشور ما در محيط خطر به سر ميبرد و با دشمنان بزرگي مانند امريكا و رژيم صهيونيستي روبهرو هستيم، نقش برتر بسيج در شكل گيري قدرت بازدارندگي را نبايد دستكم گرفت.
دفاع ما از نوع بازدارندگي است و نقش بسيج در اين بين استراتژيك و بي بديل محسوب ميشود.
ما امروز 13 ميليون و 600 هزار نفر بسيجي داريم كه ميتوان گفت هيچ ارتشي در جهان اين جمعيت را با اين ايدئولوژي ندارد. پس بايد با قدرت گفت كه نقش بسيج در قدرت بازدارندگي نقش اصلي و اساسي است.
برخي در مقطعي از تبديل بسيج به يك سازمان صرف فرهنگي و خارج شدن از شكل نظامي سخن ميگفتند كه چنين ايدهاي از سوي همه با مخالفت مواجه شد. به عقيده شما بسيج بايد چه كاركردي داشته باشد و اصليترين كاركرد آن چيست؟
به عقيده من نقش بسيج را بايد همه جانبه و گسترده از ابعاد نظامي و دفاعي تا بعد فرهنگي ، اجتماعي و سياسي ديد البته اقشار مختلف و سازمانهايي مانند بسيج مهندسان ، پزشكان ، دانشجويان و هنرمندان هستند كه در زمينههاي تخصصي فعاليت ميكنند و نقشي فراگيرتر از نقش نظامي دارند.
از سوي ديگر، عدهاي از بسيجيان در گردانهاي عاشورا و امام حسين (ع) سازماندهي شده اند كه داوطلب عملياتهاي دفاعي هستند.
در مقابل آنها، عدهاي نيز ميتوانند كار فرهنگي كنند كه سپاه پاسداران بستر مناسبي براي فعاليت گوناگون بسيجيان به وجود آورده است.
بسيج علمي را نيز ميتوان يكي از كاركردهاي بسيار مناسب نيروي مقاومت بسيج عنوان كرد كه در اين زمينه نيز پروژههاي بزرگ علمي از سوي بسيجيان به سرانجام رسيده و استعدادهايي كه در درياي عظيم بسيج وجود دارد، از سوي سپاه هدايت و ساماندهي ميشود.
در مجموع ميتوان گفت كه دفاع همه جانبه فرهنگي، نظامي، فكري متناسب با نيازهاي انقلاب و استعدادهاي بسيجيان از موضوعاتي است كه در آنها سازماندهي صورت گرفته است.
در بخش سازندگي نيز سال 79 رهبر معظم انقلاب در زمان دولت آقاي خاتمي به دولت دستور دادند درباره بسيج سازندگي با اين نيرو همكاري كنند. آن زمان دولت 5 ميليارد تومان براي كارهاي بسيج سازندگي اختصاص داد.
يكي از محورهاي مهم پركردن اوقات فراغت بود كه پروژههايي در اين زمينه تدارك ديده شد كه امروز اين پروژهها بسيار گستردهتر شده است.
در كارهاي مختلف از پروژههاي مرمت و بازسازي مدارس گرفته تا راه اندازي پروژههاي كوچك در حد 100 ميليون تومان بسيجيان وارد فعاليت ميشوند. به عنوان مثال در برخي شهرهاي دور افتاده اقدامات مناسبي از سوي بسيجيان صورت گرفت.
در سيستان و بلوچستان دختراني از روستاهاي مختلف براي تحصيل به زابل ميآمدند و نميتوانستند عصرها به خانه خود بازگردند، در آنجا به نيروهاي بسيج سازندگي ماموريت داده شد كه ظرف يك سال خوابگاهي براي دختران در شهر زابل بسازند كه اين اقدام صورت گرفت و امنيت و آرامش را براي آنان به ارمغان آورد.
در برخي مناطق مانند استان خراسان جنوبي به درختان و باغات برخي روستاها آفت زده بود كه نيروهاي بسيجي با همكاري وزارت جهادكشاورزي توانستند تمام آنها را از بين ببرند. در مجموع ميتوان گفت، بسيج سازندگي خدمات بزرگي براي نظام و مردم انجام داده است.
در بخش فرهنگي نيز بسيج كاركردهاي مختلفي داشته است. جمعيت كشور ما جمعيتي جوان است و بسيج توانسته 13 ميليون نفر را به خود جذب كند كه اينها همه در واحدهاي مختلف، فرهنگ بسيجي را رواج ميدهند.
بسيجي روحيه مردم داري و مردم ياري دارد و با آنها تعامل خوبي برقرار ميكند كه اين نوع رفتار باعث ميشود فرهنگ بسيجي رواج يابد، بعلاوه نخبگان بسيجي نيز در محيط كار خود بسيار تاثيرگذار هستند.
در محيط دانشگاه يك استاد بسيجي، يك مديربسيجي ميتواند در بالا بردن ظرفيت توليد كارخانه خود تاثيرگذار باشد، هنرمندان بسيجي در خلق سرود، شعار و كتاب توانستهاند رتبههاي بالايي را كسب كنند.
نقش بسيج در ماموريتهاي جديد سپاه چگونه است؟ آيا از توان نيروهاي بسيجي در اين ماموريتها نيز استفاده ميشود؟
در بخشهاي تخصصي، سپاه مانند نيروي هوايي و دريايي آموزشهاي لازم را به نيروهاي بسيجي داده است ــ كه از قابليت و استعداد بالايي برخوردار هستند ــ مانند پدافند هوايي كه استفاده مناسب از توان نيروهاي بسيجي صورت ميگيرد.
بسيجيان ما در نيروي هوايي سپاه ، آموزشهاي تخصصي ميبينند و در نيروي دريايي سپاه نيز با آموزش هاي تخصصي ناوبري ، قايقهاي تندرو و قايقهاي پرنده در ماموريتهاي مختلف از آنها استفاده ميشود.
بسيجيان ما از استعداد بالا، شجاعت ، صبر و استقامت زايدالوصفي برخوردارند. مثلا در عمليات آزادسازي فاو چند هزار غواص از عرض اروند رود عبور كردند كه بيشتر آنان بسيجيان بودند.
هماكنون نيروي دريايي سپاه در جزاير و مناطق دريايي بخوبي از توان وظرفيتهاي نيروهاي بسيجي استفاده ميكند.
در صورت امكان توضيحي درباره فلسفه تشكيل نيروي مقاومت بسيج ارائه فرماييد و اين كه حضرت امام در آن زمان چه ضرورتهايي براي تشكيل اين نيرو ديدند؟
13 آبان 58 دانشجويان پيرو خط امام لانه جاسوسي را تصرف كردند و پس از آن، يعني 5 آذر همان سال، حضرت امام(ره) فرمان تشكيل ارتش 20 ميليوني را صادر كردند. در آن زمان هنوز جنگي رخ نداده بود و فرمان امام نوعي نوآوري و دورانديشي حكيمانه بود.
امام(ره) براي دفاع همهجانبه از انقلاب ، فرمان تشكيل ارتش 20 ميليوني را صادر كردند كه جنس آنان از خود مردم بود ؛ انسانهايي كه تفكر انقلاب اسلامي داشته باشند ، در لايههاي مختلف اجتماعي باشند، بدنه و نخبگان مردم بيايند و ارتش 20 ميليوني را تشكيل دهند تا بتوانند با هر نوع خطري كه انقلاب را تهديد ميكند، مقابله كنند چه در زمينه امنيت داخلي و چه خارجي.
حفظ روحيات انقلابي و گسترش ارزشهاي انقلابي و اسلامي نيز از ديگر اهداف تشكيل نيروي مقاومت بسيج بود.
اوايل انقلاب تا قبل از جنگ، در شمال غرب كشور، كردستان، آذربايجان غربي و بعضا در سيستان و بلوچستان مشكلات و بحرانهاي امنيتي داشتيم.
من كه خودم در كردستان مسووليت داشتم با اطمينان ميگويم كه ايجاد امنيت پايدار و آرامش و مقابله با گروهكهاي ضدانقلاب كه شهرهاي كردستان را به تصرف درآورده بودند، بدون حضور بسيج امكانپذير نبود.
بعضي شهرها در آن مناطق از حاكميت جمهوري اسلامي ايران خارج شده بود. سالهاي 57 تا 58 و اوايل فروردين سال 59 اين فضا در اين مناطق حاكم بود. شوراي انقلاب فرماني را صادر كرد و به سپاه و بسيج ماموريت داد براي امنيت كردستان اقدام كنند كه از ارديبهشت 59 با حضور همهجانبه سپاه و بسيج سنندج مركز استان كردستان آزاد شد و با ستونكشيها شهرهاي سقز ، بانه ، بوكان و ديگر شهرها نيز يكي پس از ديگري آزاد شدند كه اگر نيروهاي بسيجي از استانهاي مختلف كشور نبودند ، قطعا در بعد امنيتي قبل از شروع جنگ نميتوانستيم در اين مناطق امنيت پايدار برقرار كنيم.
با شروع جنگ نيز وضعيت به گونهاي ديگر شد كه همه از آن خبر دارند كه بسيج در جلوگيري از پيشروي دشمن در چند ماه اول جنگ و متوقف كردن ارتش بعث عراق در شهرهاي مختلف مانند سوسنگرد، آبادان، خرمشهر و گيلانغرب نقش بسزايي داشت.
باشروع عمليات آفندي، ما استراتژي جنگ انقلابي را براي بازپسگيري مناطق اشغال شده براساس توان نيروهاي بسيجي تدارك ديديم.
به صورتي كه تقريبا بازپسگيري مناطق اصلي از مهر60 تا خرداد 61 در 9 ماه با حضور بسيجيان در عملياتهاي بزرگي همچون شكست حصر آبادان، آزادي بستان، عمليات فتح المبين در تمام مناطق غرب رود كرخه، عين خوش و دشت عباس در حدود 3000 كيلومتر صورت گرفت.
در سوم خرداد سال 61 نيز خرمشهر، جفير و پادگان حميد در مساحتي حدود 5000 كيلومتر آزاد شد و ما به مرزهاي بينالمللي رسيديم كه همه اين پيروزيها با كمك ظرفيت نيروهاي بسيجي به دست آمد. اين پيروزيها ثمره حضور بسيج در لشكرها و تيپهاي نيروي زميني سپاه پاسداران بود.
در حال حاضر پس از 29 سال كه از تشكيل نيروي مقاومت بسيج ميگذرد، ميتوان گفت كه بدون حضور بسيج، پيروزي درجنگ حاصل نميشد و نقش بسيج در دفاع مقدس اساسي و بسزا بود.
چرا فعاليتهاي دفاعي جمهوري اسلامي ايران مورد هجوم برخي رژيمها و كشورها قرار ميگيرد؟
هر كشوري در جهت راهبرد دفاعي خود حق دارد به تسليحات دفاعي و تكنولوژيهاي پيشرفته دسترسي پيدا كند. برخي كشورهاي حوزه خليج فارس در 3 سال گذشته 6 ميليارد دلار سلاح خريدهاند و رتبههاي اول در خريد اسلحه در جهان را دارند.
آنها اسلحه خود را از كشورهاي ديگر ميخرند، اما جمهوري اسلامي ايران با راهبرد بوميسازي فقط براي دفاع از تهديدات احتمالي آمريكا و رژيم صهيونيستي اقدام به گسترش تكنولوژيهاي دفاعي خود ميكند.
اجازه بدهيد تحليل جنابعالي را درباره انتخابات اخير آمريكا نيز جويا شويم. رئيسجمهور جديد آمريكا در زمان رقابتهاي انتخاباتي ، شعار تغيير سياستها را براي خود برگزيد و در اين خصوص موضوعاتي را نيز مطرح كرد، به عقيده شما وي خواهد توانست پس از روي كار آمدن رسمي، تغييراتي را كه وعده داده است، عملي كند؟
پيش از پاسخ به اين پرسش اجازه دهيد به تحليل اين موضوع بپردازم كه چرا براي اولين بار يك سياهپوست در آمريكا براي اين پست انتخاب شد.
به عقيده من، انتخابات باراك اوباما در حقيقت هوشمندي سياستمداران كهنهكار آمريكا بود ، براي اين كه از اين طريق بتوانند به بازسازي چهره جنگي و خشن آمريكا بپردازند.
در دوران 8 ساله رياست جمهوري جورج بوش و حاكميت او در كاخ سفيد آمريكا با دخالت در امور داخلي كشورها و برپا كردن جنگهاي خانمانسوز در نقاط مختلف جهان، چهرهاي تجاوزكارانه از آمريكا در افكار عمومي جهانيان به نمايش گذاشته بود.
بخصوص پس از حملات به عراق و افغانستان و ايجاد زندانهاي گوانتانامو و ابوغريب و حمايت همه جانبه از رژيم صهيونيستي در برابر مقاومتهاي مردم فلسطين، مردم جهان نوعي تنفر و انزجار جهانينسبت به آمريكا پيدا كرده بودند و سياستمداران آمريكايي از اين طريق قصد دارند چهره خشن و تجاوزكار آمريكا را به نوعي بازسازي كنند.
سياستمداران آمريكايي علاوه بر اين كه قصد داشتند چهره خشن و زورگو و ستمكار آمريكا را بازسازي كنند، قصد داشتند از خود چهرهاي دموكراتيك نيز به جهانيان عرضه كنند و بر اين اساس اين موضوع در دستور كار آمريكاييها قرار گرفت و البته در اين كار موفق نيز شدند.
آمريكاييها كسي را به عنوان نامزد انتخابات در آمريكا به مردم معرفي كردند كه فعلا سابقه اقدامات جنايتكارانه نداشته است.
شعارهاي اوباما درباره تغيير سياست خارجي او را چگونه ارزيابي ميكنيد، آيا در دوران وي، تغييري در روابط ايران و آمريكا رخ خواهد داد؟
درباره شعارهاي تغيير كه از سوي اوباما هنگام رقابتهاي انتخاباتي ارائه شد، بايد بگويم اوباما قادر نيست در سياست خارجي آمريكا، تغيير زيادي ايجاد كند ، من معتقدم در دوران وي نيز تغييرات چنداني در سياست خارجي آمريكا رخ نخواهد داد؛ بويژه سياستهاي خاورميانهاي آمريكا.
در اين زمينه ميتوان گفت ؛ در آمريكا در حقيقت سيستم و نظامي خاص حكمفرماست و تغيير چنداني در استراتژي هاي دموكراتها و جمهوريخواهان اعمال نميشود و تغيير هر كدام اين سيستمهاست كه سياستها را تعيين ميكند و روساي جمهور آنچنان نقشي در تغييرات اساسي ندارند.
بويژه در زمينه حمايت از رژيم غاصب صهيونيستي، تفاوتي بين سياستهاي دموكراتها و جمهوريخواهان وجود ندارد. آنها از بقاي اين رژيم ستمكار به طور جدي حمايت ميكنند؛ چه دموكرات و چه جمهوريخواه.
از سويي، معتقدم با روي كار آمدن اوباما و تغيير حاكمان كاخ سفيد تغيير آنچناني در سياستهاي اين كشور در قبال جمهوري اسلامي ايران نيز اعمال نخواهد شد البته اگرچه امكان دارد تهديدات نظامي و امكان اقدامات خشن كاهش يابد ولي فشارهايي درباره حقوق هستهاي ايران ، حقوق بشر و موضوع حمايت از گروههايي نظير حزبالله و حماس همچنان مطرح خواهد بود و تمركز روي اين مسائل درباره ايران در دستور كار حكمرانان كاخ سفيد قرار خواهد گرفت.
گذشته از اين، اوباما كه با شعار تغييرات روي كارآمده است، براي اين كه بتواند اين ادعاي خود را در مقام عمل به اثبات برساند، نخستين كاري كه بايد انجام دهد، اين است كه تحريمهاي ظالمانهاي را كه عليه جمهوري اسلامي ايران با فشارهاي اين كشور وضع شده لغو كند.
در حقيقت اين اقدام ميتواند اولين گام رئيسجمهور جديد آمريكا براي تغيير و پاسخ مثبت به نامه دكتر احمدينژاد رئيسجمهوري اسلامي ايران به او باشد. در غير اين صورت، تصور نميكنم تغيير اساسي و جدي در سياست خارجي آمريكا در دوران جديد اعمال شود.
معتقدم در دوره جديد و دوران رياست جمهوري آمريكا ادامه فشارها با قدرت نرم ازجمله در زمينههاي اقتصادي، سياسي، جنگ تبليغاتي عليه ايران افزايش خواهد يافت و بهانهجوييهاي اين كشور عليه نظام جمهوري اسلامي ايران و فعاليتهاي قانوني و منطقي آن پايان نمييابد.
درخصوص عراق البته احتمال كاهش نيروهاي نظامي آمريكا در اين كشور وجود دارد، اما براي سالهاي طولاني پايگاههاي آمريكا در عراق و افغانستان باقي خواهد ماند و قطعا اوباما اين پايگاهها را به طور كامل جمعآوري نخواهد كرد.