با پايان گرفتن دوران خدمت سربازى در سال 1356، به همراه دوستم آقاى احمد فضائلى، مصمم شديم كه به قم برويم و شروع به آموختن دروس حوزوى كنيم. به عشق ياد گرفتن علوم اسلامى به قم رفتيم و در نزديكى راهآهن خانهاى اجاره كرديم. به اتفاق يكى از دوستان به نام آقاى محسن حسينىدر اين خانه زندگى مىكرديم. تحصيلات حوزوى را از جامع المقدمات شروع كرديم و براى اينكه بهتر ياد بگيريم، استادى هم گرفتيم و در مدت پنج يا شش ماه با علاقهاى كه داشتيم حسابى درس خوانديم. آن استاد هم براى آموزش ما خيلى وقت مىگذاشت و زحمت مىكشيد. در اين ايام به مدرسهى حقانى مراجعه مىكرديم و با طلبههاى مدرسه دوست مىشديم و با آنها درس مىخوانديم.
همچنين در اين ايام كه ما در قم بوديم، در كلاسهاى تفسير قرآن آيتالله مشكينى شركت مىكرديم و در مسجد اعظم قم از مباحث ايشان كه دربارهى خلقت انسان بود، استفاده مىكرديم و از جمله كسانى بوديم كه در اين درس تفسير بهطور مرتب حضور داشتيم و هرگز اين كلاس را ترك نمىكرديم. در روزهاى پنجشنبه كلاس درسى از طرف استاد شهيد مرتضى مطهرىدر قم برگزار مىشد و ما هم به هر صورتى كه بود خود را به اين كلاس مىرسانديم و از محضر آيتالله شهيد مطهرى استفاده مىكرديم.
همچنين در منزل حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمد آل اسحاق در قم، كلاس درسى با موضوع روانشناسى اسلامى تشكيل مىشد. ما خدمت ايشان مىرسيديم و از اين كلاس نيز استفاده مىكرديم كه بسيار مفيد بود. در كلاس ديگرى اخوى ايشان جناب حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ على آل اسحق موضوع ولايت فقيه و ساختارهاى تشكيلاتى و نحوه اداره حكومت اسلامى را براى جمع چند نفره ما تدريس میكردند كه بسيار راهگشا بود.