امام خمينى(ره) در عين حال كه به عنوان رهبر و مرجع تقليد بزرگ شيعيان دنيا مطرح بودند و در اوج عظمت و قدرت و رهبرى، هدايت يك انقلاب مردمى را به عهده گرفته بودند، اما هرگز از وظايف زندگى خصوصى خود غافل نبودند. انجام ظريفترين نكات بهداشتى و مكلف نمودن مقلدين خود به رعايت آن و اجراى نظم و قانون از مواردى بود كه من در آن مدت كوتاه كه در خدمت امام بودم مشاهده كردم و ذكر آن را به عنوان الگو در زندگى براى خود و ديگر پيروان ايشان لازم مىدانم. براى نمونه به موضوع تماسهاى تلفنى با ايران اشاره مىكنم. در خيابانهاى پاريس و ديگر شهرهاى بزرگ فرانسه باجه هاى تلفن متعددى وجود داشت كه مىتوانستيم با تعدادى سكهى چند فرانكى با ايران و ديگر كشورها تماس بگيريم؛ اما بعضى از دوستان ما و ايرانيانى كه در آنجا حضور داشتند، مىتوانستند با روش خاصى و تنها با يك عدد سكه با ايران تماس گرفته و براى مدتى با خانوادهى خود صحبت كنند و از پرداخت سكه هاى ديگر خوددارى كنند. وقتى اين مطلب به گوش امام خمينى رسيد، ايشان شديداً اين عمل را نهى كرده و فرمودند: »تمام قوانين كشور فرانسه بايد از سوى ايرانيانى كه در آنجا حضور دارند رعايت شود.« ايشان انجام چنين اعمالى را گناه مىدانستند.
از ديگر خاطراتى كه از اين دوران در ذهن دارم، برخوردهاى اخلاقى امام(ره) با افراد، دانشجويان و ميهمانان بود. گاهى اتفاق مىافتاد كه در يك روز گروه زيادى از دانشجويان براى ملاقات با ايشان به خانه وارد مىشدند و همهى افراد مىخواستند دست امام(ره) را ببوسند و يا زمانى كه دانشجويان مىنشستند و به صحبتها و سخنرانىهاى كوبندهى ايشان در آن مقطع حساس گوش مىدادند، به دليل كمبود جا، فشار به افراد وارد مىشد و همديگر را هل مىدادند، حتى به بدن امام(ره) هم فشار وارد مىشد؛ اما ايشان با گشادهرويى و برخورد محبتآميز و اخلاقى پيامبرگونه، دانشجويان و ميهمانان را مىپذيرفتند و به ابراز احساسات آنها پاسخ مىگفتند و در ميان دانشجويان مىنشستند و سخنرانى مىكردند. اينها كه گفتم خلاصهاى از زندگانى حضرت امام)ره( است كه حاوى نكات ظريف اخلاقى و رعايت مسايل شرعى مىباشد و انجام آن مىتواند الگوى زندگى همهى پيروان ايشان باشد.